وکالت در توکیل بدین معنی است که شخصی که در اجرای امری از سوی موکل وکالت دارد این نمایندگی و نیابت را به شخص دیگری واگذار کند. که این امر در صورتی ممکن است که وکیل پایه یک دادگستری صریحاً یا ضمناً اختیار آن را از سوی موکل داشته باشد.
در واقع اختیاری که وکیل پایه یک دادگستری برای اجرای وکالت پیدا میکند، وابسته به اذن موکل و نیابت از طرف اوست و برای وکیل ایجاد حقی نمیکند تا بتواند هر گونه تصرف مستقلی در آن بنماید. در نتیجه نمیتواند برای آنچه خود اختیار انجام آن را دارد به دیگری وکالت بدهد مگر اینکه به صراحت یا به دلالت قرائن، وکیل در توکیل باشد.
تفویض وکالت چیست؟
هر گاه که وکیل از سوی موکل، حق توکیل به غیر را داشته باشد، و این که اختیار خود را به دیگری اعطا کند، به این عمل تفویض وکالت میگویند. عمل تفویض وکالت ممکن است جزئاً باشد، یعنی وکیل اول فقط در مواردی خاص توکیل را انجام دهد و یا کلاً باشد که یعنی کل اختیارات خود را به وکیل جدید بدهد.
شرایط وکیل اولیه در صورت توکیل به وکیل جدید
ممکن است این سوال مطرح شود که اگر وکیلی که حق توکیل به غیر را دارد، وی وکالت خود را تفویض به شخص ثالث و یا غیر نماید، تکلیف وکیل اولیه چی میشود؟ آیا با انتقال وکالت یا همان تفویض به شخص دیگری، وی از وکالت منعزل میشود؟
در پاسخ باید گفت که خیر. همانطور که در قانون ذکر شده، وکیل فقط از طریق زیر وکالت باطل میشود:
- عزل توسط موکل
- استعفای وکیل
- اتمام مورد وکالت
پس با تفویض حق وکالت خود به دیگری، وی کماکان وکیل است.
انواع قراردادهای وکالت ناشی از توکیل
مطابق ماده 672 قانون مدنی وکیل در امری نمیتواند برای آن امر به دیگری وکالت بدهد مگر اینکه صراحتاً یا به دلالت قرائن وکیل در توکیل باشد.
بنابراین با توجه به ماده ی فوق در مواردی که به اختیار وکیل پایه یک دادگستری جهت توکیل تصریح نشده است اصل بر عدم اختیار است مگر اینکه این امر از قرائن پیدا باشد. بنابر این اعطای حق توکیل به وکیل یا با صراحت است و یا به صورت ضمنی.
وکیلی که برای اجرای وکالت بر مبنای حق توکیل از سوی وکیل پایه یک دادگستری انتخاب و معین میشود ممکن است برای موکل باشد یا برای خود وکیل که این امر بستگی به دخالت و میزان نظارت وکیل نخست دارد.
در حالت اول از موارد فوق وکیل نخست شخص دیگری را به عنوان وکیل انتخاب میکند و خود کنار میرود که در این شکل از توکیل تنها یک رابطه وجود دراد و آن رابطه ی وکیل دوم و موکل است و وکیل اول نقشی نخواهد داشت.
اما در حالت دوم وکیل اول با وکیل ثانی قرارداد وکالت میبندد و خود هم همچنان در قرارداد وکالت باقی است بنابراین در این حالت دو رابطه وجود دارد:
- رابطه ی موکل و وکیل اول
- رابطه ی وکیل اول و وکیل دوم
نکته های قابل ذکر در ذیل این قسمت این است که:
- اجیر گرفتن برای اجرای وکالت نیاز به حق توکیل ندارد و وکالت را نباید با اجاره مخلوط کرد.
- وکیلی که حق توکیل به غیر و انجام هر گونه اقدام قانونی را برای موکل دارد، میتواند در وکالتی که برای طرح دعوی به دیگری میدهد هر یک از اختیارهای مندرج در ماده ی 35 قانون آئین دادرسی مدنی را به او تفویض کند و ضرورتی ندارد که در وکالتنامه نخست وکیل این اختیار ها تصریح شده باشد.
نمونه متن وکالت در توکیل
موکل: آقای/خانم/شرکت…
وکیل: آقای/خانم
نوشته وکالت:
وکالت در طرح و پاسخگویی وکیل به هر گونه دعوی حقوقی، کیفری یا اداری و انتظامی له یا علیه موکل با حق مراجعه به کلیه مراجع قضایی و غیر قضایی از جمله دیوان عدالت اداری و حق اقامه دعوی در دیوان عدالت اداری و پاسخگویی به آن با اختیار اعتراض به رای، تجدیدنظر، استرداد دادخواست یا دعوی، وکالت در توکیل به هر شخص ولو به خود وکیل، ادعای جعل یا انکار و تردید نسبت به سند طرف و استرداد سند، جلب شخص ثالث و ورود ثالث و دعوی تقابل و دفاع در قبال دعاوی مذکور، ارجاع دعوی به داوری و تعیین داور، تعیین مصدق و کارشناس، قبول یا رد سوگند، دعوی خسارت و ادعای اعسار و درخواست صدور اجراییه و تعقیب عملیات اجرایی و اخذ محکوم به و وجوه ایداعی به نام موکل، مصالحه و سازش
نتیجه گیری
وکالت در توکیل به معنای این است که نماینده و وکیل یک شخص برای همین وکالت، وکیل دیگری انتخاب کند و اوضاع مختلفی خواهد داشت. در موردی ممکن است وکیل اول خودش کنار رود و در موردی دیگر ممکن است باقی بماند در آن رابطه قراردادی که اصولا اینگونه است. در قانون اصل بر عدم اختیار وکیل برای وکالت در توکیل است یعنی وکیل نمیتواند برای امری که وکالت گرفته است به دیگری وکالت بدهد و خود وی باید آن را انجام دهد مگر آن که از ناحیه موکل این اختیار به وی داده شود.